خاطرات اکبر عبدی و محمدرضا علیمردانی از دوران مدرسه
تاریخ انتشار: ۲ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۷۸۱۸۰
«باز مدرسم دیر شد» عنوان یک مجموعه تلویزیونی نوستالژیک است که توسط حسین افصحی در سال ۱۳۶۲ ساخته شد. این سریال با بازی اکبر عبدی برای گروه کودک و نوجوان شبکه اول سیما ساخته شده بود و البته افصحی کارگردان این مجموعه بعدها خیلی فعال نبود. با این همه بازیگرانی چون مهین شهابی و اسماعیل داورفر که نقش پدر و مادر اکبر عبدی را بازی میکردند، در همان زمان در زمره بهترینهای عرصهی بازیگری بودند که نشان از توجه ویژه تلویزیون به برنامههای کودک داشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
عبدی خود بیان کرده که برای بازی در هر قسمت از این مجموعه ۱۰۰۰ تومان دستمزد میگرفته است.
مرور کوتاه «باز مدرسم دیر شد» بهانهای شد برای یادآوری خاطرهای از اکبر عبدی درباره دوران مدرسه.
او که همراه با محمدرضا علیمردانی مدتی قبل در برنامه «چهلچراغ» حاضر شده بود، با یادی از «باز مدرسم دیر شد» و مدرسه رفتنهای دوره خودشان به زبان طنز میگوید: «آن زمان مدرسه به نوعی برای بچهها اجبار بود؛ مثلا خرداد ماه مینشستیم شب با خدا حرف میزدیم و میگفتیم خدایا برای تو که کاری ندارد، کاری کن فردا یک متر برف بیاد!»
اکبر عبدی ادامه میدهد: «الان بچهها مدرسه را دوست دارند؛ وگرنه آن زمان بچهها خیلی از مدیر و معلم حساب میبردند. الان معلم اگر بلند داد بزند سر بچهها، میتوان از او شکایت کرد و وضعیت خیلی فرق کرده است.»
عبدی در پاسخ به این پرسش علیمردانی که آیا در طول دوران تحصیل از معلمش کتک خورده است، یادآور میشود: «از معلم نه اما از ناظم کتک خورده ام.»
او سپس با ذکر خاطرهای از دوران مدرسهاش چنین میگوید: «یک بار سر کلاس مدام به معلممان میگفتیم، آقا میشه برویم دستشویی، میشه برویم دستشویی؟ معلم هم گفت نمیشود بروید. خلاصه مدتی که گذشت، دلش به رحم آمد و گفت، بیایید بروید، گفتیم دیگر نمیخواهد، همان سر زنگ تفریح میرویم و به مامانمان میگوییم لباس بیاورد.»
محمدرضا علیمردانی هم با همراهی با اکبر عبدی در این خاطره، تعریف میکند که برای او هم چنین مسالهای پیش آمده است و یادآور میشود: کلاس اول ابتدایی بودم که همین مساله برای من هم پیش آمد. معلممان مریض شد و نمیتوانست مدتی بیاید به جبرانش زنگ تفریحها را نمیگذاشت، برویم. مدام التماس کردم آقا اجازه بدهید بروم دستشویی اجازه نداد و در نهایت کار خراب شد.
۵۷۵۷
کد خبر 1677257منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: تلویزیون بازیگران سینما و تلویزیون ایران اکبر عبدی اکبر عبدی بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۷۸۱۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نوه امام خمینی در خارج از کشور چه کاره است؟ /خاطرات عروس بزرگ امام از فوت دو فرزندش و علت آن
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، خانم معصومه حائری یزدی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی و دختر آیتالله شیخ مرتضی حایری یزدی صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ خورشیدی در تهران درگذشت.
آن طور که عصر ایران روایت کرده است؛ وی مادر سید حسین و مریم خمینی بود. حجتالاسلام سید حسین خمینی از اوایل دهه ۶۰ عملا از عرصه های رسمی و رسانهای کنار است و خواهر او (نوه امام خمینی) هم در خارج از کشور زندگی میکند و به طبابت و کارهای علمی اشتغال دارد و خانواده برای دفن مادر منتظر بازگشت اوست. (دو فرزند دیگر در کودکی درگذشته بودند).
از نکات شگفتآور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان میکرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب میکردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
با این که عروس ارشد امام اهل مصاحبه با رسانهها نبود اما برای اولین بار اول آبان ۱۴۰۰ و به مناسبت چهلوچهارمین سالگرد درگذشت مشکوک سید مصطفی خمینی گفتوگویی با او منتشر شد که بسیار مورد توجه قرار گرفت خصوصا جاهایی که حکایت از نگاه امروزین آقا مصطفی خمینی داشت و تصویر متفاوتی از فرزند فقید امام ترسیم میکرد.
درباره فرزندان چنین گفته بود: «خدا چهار فرزند به من داد که دو تا از آنها از دنیا رفتند و الان تنها حسین و مریم برای من باقی ماندهاند. هر دو دختر بودند و یکی در ایران و یکی در نجف از دنیا رفت. اولی چند روز بعد از به دنیا آمدن از دنیا رفت و علتش هم این که اوضاع ما در آن ایام به خاطر مسائل انقلاب خیلی ناجور و نامناسب و دگرگون بود و در همان ایامی که تازه این دختر به دنیا آمده بود، نیروهای دولتی وارد منزل ما شدند و هول و هراس ایجاد کردند و حال خود من خیلی بد و خراب بود و شاید این بچه بر اثر همان مسائل مُرد و از دنیا رفت.
دومی هم بلافاصله بعد از تولد و بر اثر یک بیماری کشنده از دست رفت؛ البته برخی به من میگفتند که این فرزندم، پسر بوده ...»
۲۷۲۱۱
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1899748